امروز: شنبه 1 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

روان‌شناسی دین

روان‌شناسی دیندسته: زبان های خارجی
بازدید: 12 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 115 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 156

از بارزترین نتایج تبیین و تفسیر درونی و فردی دین ، اعتقاد به پلورالیسم دینی ( كثرت گرایی دینی ) است كه امروزه با گسترش این روند در جوامع غربی ، حقانیت مكاتب توحیدی و اعتقاد به صراط مستقیمی واحد ، به زیر سؤال رفته و تا حدودی تضعیف شده است

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

روان‌شناسی دین

چكیده

مقدمه ………………………………………………………………………………… 1

فصل اول

  رابطه روانشناسی و دین ………………………………………………………… 11

  تعریف دین  ……………………………………………………………………… 15

  بررسی تئوریهای روانشناسانة دین  …………………………………………… 21

    ـ تئوری تحولی پیاژه  ………………………………………………………… 22

    ـ تئوری اریكسون  ……………………………………………………………. 25

    ـ آلپورت   ……………………………………………………………………… 27

    ـ یونگ  ………………………………………………………………………… 30

    ـ هیوم  ………………………………………………………………………….. 35

    ـ فروید  ………………………………………………………………………… 42

        علل گرایش به دین   ……………………………………………………… 47

        پیامدهای گرایش به دین  ………………………………………………… 50

    ـ جیمز…………………………………………………………………………… 51

  تجربة‌ دینی  ……………………………………………………………………… 59

  تعارض علم و دین ……………………………………………………………… 60

  كثرت‌گرایی دینی   ……………………………………………………………… 68

فصل دوم

  تعریف تجربة دینی ……………………………………………………………… 76

  پیشینة تاریخی تجربة دینی   …………………………………………………… 79

  اقسام تجربة دینی   ……………………………………………………………… 83

  دیدگاههای مختلف در مورد انواع تجربه‌های دینی ………………………… 86

    ـ تجربة دینی نوعی احساس است  ………………………………………… 86

    ـ تجربة‌ دینی نوعی تجربة مبتنی بر ادراك حسی است  ………………… 95

    ـ تجربة دینی ارائه نوعی تبیین مافوق طبیعی است  ……………………… 98

  نمونه‌های تجربة دینی ………………………………………………………… 104

  آیا تجربه‌های دینی هستة مشتركی دارند …………………………………… 118

  تجربه‌های عرفانی ……………………………………………………………… 120

    ـ آیا تجارب عرفانی معرفت‌زا است ……………………………………… 131

  آیا تجربة‌ دینی می‌تواند اعتقاد دینی را توجیه كند ………………………… 135

فصل سوم

  نگاهی نقادانه به موضوع ……………………………………………………… 149

    ـ تقدم شرك بر یكتا پرستی………………………………………………… 164

    ـ موهوم پنداری باورهای دینی  …………………………………………… 165

    ـ گناه نخستین………………………………………………………………… 166

    ـ خدای پدرگونه  …………………………………………………………… 167

    ـ مفهوم جنسیت   …………………………………………………………… 168

    ـ تعمیم ناروا  ………………………………………………………………… 170

فهرست منابع و مآخذ (فارسی) …………………………………………… 180

فهرست منابع و مآخذ (انگلیسی) ………………………………………… 184

ج

چكیده انگلیسی………………………………………………………………… 185 

چكیده

روان‌شناسی دین ، بررسی مسئله دین است از جنبه درونی و فردیِ آن . این گستره سعی می كند با تحلیل روانی انسان ( از طریق روان‌شناسی ) ، ریشة پیدایش دین و همین‌طور پیامدهای این گرایش را مورد مطالعه قرار دهد. در این باب ، نظریه های موافق و مخالف بسیاری ارائه شده است . 

علل و انگیزه های بروز دیدگاه روان‌شناسانه دین ، سیر تاریخی آن ، تئوری‌ها و نظریه های قابل توجه در این زمینه ، همچنین پیامدهای تبیین شخصی و روانی دین كه از مهم‌ترین آنها می توان به پلورالیسم دینی اشاره كرد ، درفصل اول این رساله مورد مداقه قرار گرفته است .

از مهم‌ترین و محوری ترین مسائل مورد بحث در روان‌شناسی دین ، می‌توان از بحث ‘تجربه دینی’ نام برد كه به عنوان گوهر و اساس این دیدگاه ،‌ مورد توجه و دقت نظر متفكرین ،‌ متألهان و همچنین روان‌شناسان قرار گرفته است . یكی از مهم‌ترین فرضیه های مورد بررسی در این مبحث ، معرفت ‌زایی تجربیات دینی است و اینكه آیا تجربه دینی می‌تواند از لحاظ معرفت‌شناسی ، عینیت داشته باشند ؟

بیان نظریات مختلف در مورد این مسئله ، كه در فصل دوم به آنها اشاره شده ، تا حدودی اظهار نظر در مورد آن را آسان می‌نماید .

نقد و بررسی موضوع نیز ، همراه با بیان نظرات متفكرین معاصر و نتیجه گیری كلی از بحث ، اجمالاً‌ در فصل پایانی رساله آمده است .

ما حصل بحث :

ـ روان‌شناسی دین ، نگاهی درونی ، روانی و فردی به دین است ، بدون در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی ، فرهنگی و … آن .

ـ تبیین شخصی و درونی دین ، از بسیاری از تعارضات میان عقاید دینی و سایر ابعاد زندگی جلوگیری كرده و خواه و ناخواه ،‌ اصطكاك همیشگی میان دین و علم را
 از بین می‌ برد.

ـ از طریق ارجاع تجربیات شخصی و فردی به پیش فرض‌های دینی و زمینه های مذهبی افراد ، تجربیات دینی قابل تعریف بوده و به عنوان مهم‌ترین عامل تحویل دین به روان‌شناسی ، مورد بررسی و دقت نظر قرار می گیرد .

ـ تجربیات دینی از لحاظ معرفت شناسی می توانند عینیت داشته باشند و اعتقادآور باشند ( اما فقط برای صاحب تجربه و نه ناظران ، بلكه برای ناظران خارجی ، تنها جنبه آشنایی دارد )

ـ از بارزترین نتایج تبیین و تفسیر درونی و فردی دین ، اعتقاد به پلورالیسم دینی
 ( كثرت گرایی دینی ) است كه امروزه با گسترش این روند در جوامع غربی ، حقانیت مكاتب توحیدی و اعتقاد به صراط مستقیمی واحد ، به زیر سؤال رفته و تا حدودی تضعیف شده است .

ـ دین از طریق تجربه درونی و شخصی قابل ادراك است ، و این ادراك بر اساس فطرت كمال‌جوی انسان و طبیعت وی استوار است .

ـ تجربیات دینی در صورت عینیت یافتن ، می تواند معرفت زایی كرده و اعتقادات دینی را توجیه نمایند؛ اما این مسئله در مورد شخص تجربه كننده صادق می باشد و برای شخص ناظر هیچ الزام و ضرورتی ، برای اعتقاد از طریق تجربه دینی وجود ندارد.

مقدمه

مسئله دین و دینداری در طول تاریخ زندگی بشر همواره به عنوان مسأله‌ای قابل بحث و مورد توجه ، مطرح بوده و علی رغم اینكه نقش غیر قابل انكار و بسزایی در زندگی بشر داشته و دارد ولی بحث و مجادله بر سر این موضوع كه آیا اصلاً دین در زندگی نقشی را ایفا می‌كند و یا مقوله‌ای جدا و مستقل از سایر جنبه‌های زندگی می‌باشد ؛ همیشه نقل مجالس علما و صاحب نظران و موضوع همیشگی مجادلات فلسفی و كلامی بوده است . تاریخ نشان می‌دهد دینداری و اعتقاد به موجودی ماورائی از آغاز تاریخ زندگی انسان ، ذهن او را به خود مشغول كرده به طوری كه انسان ، بدون خدا و بدون اعتقاد به موجودی ماورائی و دارای قدرت برتر ، وجود نداشته است لكن كیفیت بروز این اعتقاد و نمادهایش در هر زمان برحسب نوع تفكر و روش زندگی و فرهنگ و آداب مردمان آن دوران تفاوت داشته است .

دینداری امری فطری و درونی بوده و هست اما بروز و ظهور آن نیازمند زمینه و بستر مناسبی است كه این زمینه و شرایط برای افراد مختلف متفاوت خواهد بود .

          در دوران پس از قرون وسطی غرب و به طور اخص مسیحیت ، با تعارض آشكار و وسیع میان عقاید (كه به نحو شدیدی تحریف آمیز و خرافی شده و عملاً پایبندی به آن مانع پیشرفت علمی و فرهنگی جامعة انسانی می‌شد) و علم و تكنولوژی (كه دوران فترت و ركود را پشت سر گذاشته و به طور فزاینده‌ای رو به پیشرفت و ترقی نهاده بود)
مواجه شد . به طوری كه متدینین كه خود را مدافع احكام دینی می‌دانستند ، علم و تمدن را نوعی كفر و بی‌دینی به شمار آورده و علما و دانشمندان نیز در معرض اتهامات كفر آمیز قرار داشته و پایبندی به اصول اعتقادی و مبانی عقیدتی مسیحیت را مانع تحقیق و پیشرفت فكری خود و جامعه می‌دانستند .

لذا فیلسوفان و دانشمندان علم كلام بر آن شدند تا با تفسیر و تعبیری تازه و نو از دین آن را از صحنة اجتماعی زندگی بشر رانده و به حیطة شخصی و فردی اشخاص ارجاع دهند و از این طریق تعارض و تضاد میان علم با نمودهای مذهبی را از میان بردارند . از اواخر قرن هیجدهم میلادی زمزمه‌های این جدایی و این برداشت تازه از دین ، از طریق توجه به جنبة روانی و درونی دین توسط روانشناسان شنیده شد .

“ هر چند كاربرد واژة روان‌شناسی دین به عنوان حوزه‌های خاص پژوهش علمی ابتدا در اروپای قرن نوزدهم ظاهر شد ، پدیده‌هایی كه این دو واژه به آنها اشاره دارد یعنی مصداق آنها و محتوای آنها به قدمت انسان است و تأمل در باب آنها به طلیعة تاریخ مدون بشر باز‌می‌گردد .”[1]

این گستره در اثر مفهوم سازی‌های منفی پیشگامان روان‌شناسی در خصوص دین ، همچنین عكس‌العمل منفی نهادهای دینی مدتی در حاشیه قرار گرفت ؛ اما با تلاش روان‌شناسان و متألهان در قرن حاضر روان‌شناسی دین مجدداً از حاشیه وارد صحنه شده و در دنیای فرامدرنیسم امروز به عنوان ابزاری در جهت تجربه‌نگری دیالكتیك مابین دیدگاه های مختلف در خصوص دین ، به حركت و تحول خود ادامه می‌دهد .

این گستره به دلیل جایگاه ممتاز دین در سازمان روان‌شناختی انسان و همچنین هدف كلی علم روان‌شناسی كه همانا مطالعة رفتار انسانی است ، به عنوان یكی از شاخه‌های روان‌شناسی مورد توجه می‌باشد .

از طرف دیگر ، دین پژوهان و متألهان عصر جدید كه بیشتر تابع عینی نگری و پوزیتیویسم می‌باشند ، به دلیل اینكه پدیدارشناسانه از دین سخن گفته‌اند ، خود را از تأملات روان‌شناسانه بی‌نیاز ندیده‌اند .

روان‌شناسی دین علاوه بر اینكه در مجموعة علوم روان‌شناختی نمود می‌یابد ، دیگر دانش های مربوط با دین پژوهی را نیز در این زمینه بهره‌مند می‌سازد . “ برای مثال تبیین مفاهیم اساسی تفكر دینی در كلام جدید … كه با بهره‌گیری از یافته‌های روان‌شناسی دین قادر به ترسیم تجربی نقش دینداری در زندگی است ؛ و یا در خصوص احیاء اندیشة دینی متكلم با تكیه بر یافته‌های روان‌شناسی دین در جهت‌گیریهای دینداری ، دیندارهای اصیل را از دیندارهای محرّف متمایز می‌سازد و امكان بازنگری در آموزش‌های دینی را در سایة یافته‌های روان‌شناسی فراهم می‌كند .

همان‌گونه كه روان‌شناسان مخالف دین نیز در نقد تجربی فرضیات خود در خصوص دین به گسترة روان‌شناسی دین روی می‌آورند ؛ در واقع روان‌شناسی به عنوان ابزاری در جهت تأیید و درك ایمان دینی ، و یا چالشی برضد آن ، در پوشش روان‌شناسی دین بكار می‌رود . این گستره علاوه بر این می‌تواند مبنا و ملاك گفتگوی میان ادیان در سطحی تجربی گردد . تحقیقات این گستره كه با ابزارها و روش‌های گوناگون در جوامع با ادیان متعدد صورت می‌گیرد ، شناخت تحقیقی ادیان را امكان پذیر می‌سازد . در واقع تحقیقات روان‌شناسی دین گرایش‌ها و پیامدهای مشترك و متمایز دینداری در نمونه‌های مورد بررسی برمبنای ادیان مختلف را آشكار میسازد و فرایند گفتگوی میان ادیان را تسهیل می‌كند ، و بر همین اساس می‌تواند یكی از مبانی و محورهای گفتمان بین ادیان گردد . استفاده از روان‌شناسی دین در این زمینه دامنة گفتگوی میان ادیان را از سطح نظری به سطح تجربی می‌كشاند .”[2]

اینكه چرا برخی از افراد عمیقاً دیندارند در حالی‌كه برخی دیگر هیچ‌گاه به دین توجهی نمی‌كنند ؟

چرا برخی مسلمان ، زرتشتی ، بودایی هستند و برخی دیگر یهودی ، مسیحی و …؟

ایمان دینی چگونه ظاهر می‌شود و به چه ترتیبی در طول زندگی تحول پیدا می‌كند ؟

چرا برخی دینداران تجربه‌های دینی عمیقی دارند ، در حالی‌كه برخی دیگر از این تجارب بی‌بهره‌اند ؟

چرا دینداری گروهی به سلامت هیجانی و رفتاری می‌انجامد و دینداری گروهی دیگر به اختلالات متعدد روان‌شناختی ؟

و …

از جمله سؤالاتی هستند كه در گسترة روان‌شناسی دین مورد توجه قرار می‌گیرند و علت انتخاب چنین موضوعی برای تحقیق و ارائه رسالة پایان دوره ، توجهی بود كه همیشه به امثال این مسائل داشته و دارم .

تعارض و تضادی كه در طول تاریخ میان دین و نمودهای دینی با علم و دانش رو به پیشرفت بشری مشهود بوده و هست ، همیشه این سؤال را در ذهنم تداعی می‌كرده است كه مگر دین و دینداری ، داعیة تكامل و یاری انسان و رشد و شكوفایی معنوی او را ندارد ، پس چرا هر جا سخن از رشد و پیشرفت علمی و ارتقای تمدن و دانش بشری است ، دین را به عنوان مانعی در جهت رسیدن به این هدف معرفی كرده و عملاً آن را از صحنة زندگی پس زده و به گوشة عزلت كشانده‌اند ؟

البته این روند در میان جوامع غربی و مسیحی به وضوح دیده می‌شود چرا كه قوانین كلیسا و مضامین كتاب مقدس ، گاهی چنان بی‌اساس و نامعقول‌اند كه در توجیه آن برای عقل قلمرویی جدا منظور می‌كنند و راه عقل را از راه ایمان جدا می‌دانند . “ همین است كه تاریخ تمدن اروپا را در هزار و پانصد سال اخیر به دو عصر متفاوت ،‌ ایمان و علم تقسیم كرده‌ است و این دو را در مقابل یكدیگر قرار داده است در حالی كه تاریخ تمدن اسلامی ، به عصر شكوفایی كه عصر علم و ایمان است و عصر انحطاط كه علم و ایمان توأماً‌ انحطاط یافته‌اند ، تقسیم می‌شود .

در اسلام عقل از بیشترین ارزش برخوردار است . تمام اعتقادات اسلامی متكی به عقل است . قرآن انسانها را به تعقل و تفكر فراخوانده است . در مجامع روایی ما اولین كتاب ، كتاب عقل است . موسی بن جعفر (ع) تعبیری فوق‌العاده زیبا دارند ، می‌فرمایند :

خداوند دو حجت در میان مردم دارد : حجت درونی كه عقل انسان است و حجت بیرونی كه انبیاء هستند .

 دربارة تفكر و اندیشه نیز كتاب و سنت همواره توصیه و ترغیب نموده است …

قرآن قصه آدم و حوا را بسیار زیبا مطرح می‌كند . خداوند همة‌ اسماء را به آدم آموخت و آنگاه كه آدم معرفت و آگاهی یافت ، شایستة سجود فرشتگان شد … شیطان وسوسه‌گر همواره برضد عقل و مطابق هوای نفس وسوسه می‌كند و آنچه در وجود انسان مظهر شیطان است ، نفس اماره است نه عقل آدمی .”[3]

نظر به منشأ این رشته ، كل این روند از محصولات آكادمیك غربی است . البته این رشته مدام فرهنگ‌های آسیایی را چنان‌كه باید و شاید به حساب آورده و به بررسی گرفته
است . ولی در این صورت هم این رشته یك روش تحلیلی است كه برای سنت‌های غیر غربی بیگانه بوده و حداكثر اینكه می‌تواند به عنوان یك ساختار اكتشافی برای بازخوانی و بازبینی آنها اطلاق گردد . در واقع كوشش‌های دستگاه‌مندانه برای ایجاد روان‌شناسی‌های دین كه بر مدل‌های غیر غربی فلسفه ، دین و طب استوار باشد وجود خارجی ندارد .

یكی از جریان‌های روش‌مندانه در این باب ، ارائه تجربة دینی به عنوان گوهر و اساس دین می‌باشد ، كه بررسی آن امروزه به محوری‌ترین موضوع مورد بررسی در روان‌شناسی دین تبدیل شده است .

“ در زمانی كه اعتقاد به آفریدگار متعالی و تعالیم متافیزیك ، از سوی بسیاری مردود شناخته شده است ، شیوه‌های تفسیر كه بوسیلة همان اعتقادات به‌وجود آمده است در الگوهای فرهنگی اندیشه ، عمل و احساس بطور جدی تثبیت شده و حفظ می‌شوند .

زمانی اعتقاد به خدا به عنوان آفریدگار ، برای چنین عواطف و اعمالی زمینة توجیه كننده‌ای بود . حال جهت توجیه عكس شده است ، با تجارب و عواطف در صدد دفاع از عقایدند . درك بی‌نهایت ، احساس وابستگی مطلق ، عمل پرستش و قواعد حاكم بر كاربرد واژة خدا ، به همة اینها توسل پیدا می‌كنند تا گزاره‌های دینی را توجیه كنند ، گزاره‌هایی كه اگر نباشند ، این درك ، احساس ، عمل و قواعد قابل فهم نیست .”[4]

بنابراین بحث روان‌شناسی دین در عین حالی‌كه نگاهی تازه و زیبا از دریچه‌ای نو به دین داشته و در بسیاری از موارد موفق به حل معضل عدم توافق و توازی علم و دین شده است اما باید به این نكته نیز اذعان داشته باشیم كه فرهنگ غنی اسلام ، بی‌نیاز از تمام
 تحویلی نگری‌های موجود در علوم مختلف دینی بوده و القائات و توجیهات فلسفة غرب در راستای به گوشه كشاندن دین و محدود كردن آن به قلمرو شخصی و فردی انسان‌ها را كه از نتایج اولیة آن می‌توان به بحث‌های داغ محافل امروزی چون پلورالیسم دینی ، سكولاریسم ، پوزیتیویسم جدید ، پست مدرنیسم و … می‌باشد ، به راحتی پاسخ‌گو بوده و در این زمینه تنها نیاز به مفسرین و تحلیل‌گران توانمند علوم دینی دارد . از طرف دیگر می‌دانیم كه هر چه یك پدیده برای فرد مهم‌تر باشد ، احتمال درونی سازی ، شخصی سازی و تعیین مرز كردن خودی و ناخودی در خصوص آن پدیده بیشتر می‌شود . تاریخ تحول بشر گواهی داده‌ است كه دین از چنین خاصیتی برخوردار است . دین ، هم در سطح فردی و هم در سطح فرهنگی تفسیرهای بی‌شماری را برمی‌انگیزد كه به زمان و مكان خاص آن وابسته است . دین جنبة‌ مهمی از واقعیت‌های تاریخی ، فرهنگی ، اجتماعی و روان‌شناختی‌ای است كه انسان در زندگی روزمرة خود با آنها روبرو می‌شود .

چنین پدیده‌ای با توجه به شرایط كنونی جامعة ما اهمیتی دوچندان دارد و همین امر ضرورت توجه و گسترش مطالعات روان‌شناختی در خصوص دین ، به عنوان یكی از اضلاع مهم دین‌پژوهی را مورد تأكید قرار می‌دهد . اما واقعیت این است كه در خصوص انگیزه‌ها ، شناخت‌ها ، و تجارب دینی در فرهنگ ما تا به حال پژوهشی نظام دار و با پشتوانه‌های نظری محكم صورت نگرفته است .

در حالی‌كه امروزه در اكثر جوامع ، روان‌شناسی دین به طرز فراگیری در حال پیشرفت است ، اما این گستره در ایران از موضوع چند پایان‌نامه ، آن‌هم در رشته‌های روان‌شناسی و به صورتی جسته و گریخته ، فراتر نرفته است .

همین امر موجب شده است كسانی كه حول محور موضوعات دینی و فلسفی ـ كلامی به بررسی و تحقیق در ‘ روانشناسی دین ’ می‌پردازند (كه البته بنده نیز از این قافله مستثنی نیستم) با محدودیت شدید منابع و كتب مرجع روبرو می‌باشند .

گذشته از اینكه برای دستیابی به تحلیل و بررسی درست موضوع ، نیاز به مطالعه و كنكاش در مباحث روان‌شناسی وجود دارد كه این مقوله برای دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های الهیاتی و دینی ، به دلیل جدا بودن این دو حوزه در رشته‌‌های دانشگاهی از یكدیگر ، مشكلات خاص خود را به همراه دارد .

لذا ، ضمن پوزش از صاحب‌نظران ، متألهان و روان‌شناسان محترم ، از ایشان تقاضا دارم ماحصل تلاش اینجانب را با دیدة اغماض نگریسته و كم و كاستی‌های فراوان آنرا بر این حقیر ببخشایند .

همچنین در این راستا ، جسورانه از سازمان‌ها و نهادهای مختلف پژوهشی می‌خواهم موضوعات روان‌شناسی دین را یكی از محورهای پژوهشی خود سازند ، و نظام آموزش عالی در رشته‌های روان‌شناسی و الهیات نیز برنامه‌ریزی برای درس روان‌شناسی دین را در اولویت قرار دهند .

رابطه روان‌شناسی و دین

تولد روان‌شناسی دین به ابتدای قرن حاضر باز می‌گردد . این گستره در آغاز قرن حاضر توجه بسیاری از محققین روان‌شناسی را به خود جلب كرده ، چنان‌كه پیش از آن كانت تجربه یا احكام دینی را با تحلیل حیات اخلاقی تبیین نمود و دین را بر مقتضیات قانون اخلاق بنا نهاد ، و یا دكارت كه همه چیز از جمله دین را با زبان ریاضی تبین نمود . اما در آستانه قرن نوزدهم دیگر این بحث‌های ذهن‌شناسی ، توانایی پاسخگویی به سؤالات اساسی طرح شده را نداشت . و از آنجائی‌كه علم روان‌شناسی دین را یك مقوله انسانی می‌دانست لذا سعی كرد با تحلیل روانی انسان، ریشه پیدایش دین را مورد مطالعه قرار دهد.

به گفته یونگ[5] (1875-1961) :“ پدیده دین نمودگاری بشری است كه روان‌شناسی نمی‌تواند و نباید نادیده‌اش بگیرد ”.[6]

 یونگ می‌گوید :“ روح یا جان آدمی فطرتاً دارای كاركرد دینی است … اما اگر این واقعیت تجربی وجود نداشت كه در روح آدمی ارزش‌های والایی نهفته است به روان‌شناسی كوچكترین علاقه‌ای نمی‌داشتم ، چرا كه در آن حال روح و جان آدمی جز نجاری ناچیز و بی‌اهمیت نمی‌بود . حال آنكه از صدها آزمون و تجربه علمی دریافته‌ام كه اصلاً چنین نیست و برعكس جان آدمی حاوی همة آن چیزهایی است كه در احكام و دُگم‌های[7] دینی آمده است و چه بسا بیش از آن نیز … من به روح كاركرد دینی نسبت نداده‌ام ، بل فقط واقعیاتی را برشمرده‌ام كه ثابت می‌كند روح دارای طبیعت دینی است یعنی صاحب كاركرد دینی است ”. [8]

“در واقع كلمة روان‌شناسی خود دلالت بر بعضی روابط با بعضی از ابعاد تجربه انسانی دارد كه از دیرباز، آن را ‘دینی’ نامیده اند. وقتی كه در طی قرن هیجدهم، این واژه رواج یافت، به عنوان بخشی از سنت فلسفی كه با نظریه های ادراك مربوط است، مطرح گردید و با الهیات یا دین ربطی مهجور داشت . رفته رفته كه مطالعة ادراكات ، هرچه بیشتر از رهیافت پیشینی (ماقبل تجربی) معرفت شناسی متعالی فاصله گرفت و جای خود را به روان‌شناسی ‘علمی’تر كه مبتنی بر روش‌های زیست‌شناسی و فیزیك بود داد ، پیوندهای بین روان‌شناسی و دین باز هم ضعیف‌تر شد . بنابراین راه روان‌شناسی و دین ، راهی هموار و آشنا و روشن ، چنان كه امروزه تصور می شود ، نبود .”[9]

“پیدایش روان‌شناسی دین را بعید است كه بتوان به كار یك فرد یا گروهی از متفكران نسبت داد ، همچنین این رشته به‌طور طبیعی از هیچ سنت خاصی برنیامده است . از سوی دیگر اصولاً مشكل بتوان از تولد یا زایش و پیدایش دفعی این رشته سخن گفت ، بلكه می توان گفت كه روان‌شناسی دین ، برخاسته از فضای فكری و فرهنگی خاصی است كه در آن روش علمی و دین پژوهی به نحوی پخته و پیشرفته شدند كه چون هر دو در معرض پرسش‌های مختلفی قرار گرفتند ،‌ به یكدیگر نزدیك شدند . به این معنی ، روان‌شناسی دین برای دین‌پژوهی همان قدر انگیزه ای تازه بود كه برای علم روان‌شناسی . فقط تأملات گذشته نگرانة یك نسل بعد ، منشأ خدماتی شد و مواجهه این دو رشته را تحقق بخشید و این رشته سرآغازی پیدا كرد ؛ گو اینكه در این باب هم اتفاق نظر حاصل نیست .”[10]


جهت دریافت فایل روان‌شناسی دینلطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

برچسب ها : روان‌شناسی دین , طرح توجیهی روان‌شناسی دین , دانلود روان‌شناسی دین , زبان و ادبیات عرب , رابطه روانشناسی و دین , بررسی تئوریهای روانشناسانة دین , دین , پیامدهای گرایش به دین , علل گرایش به دین , دانلود طرح توجیهی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر