امروز: شنبه 1 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

روانشناسی شخصیت سالم

روانشناسی شخصیت سالمدسته: روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید: 14 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 25 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 32

حامیان جنبش استعداد بشری 3 سطح مطلوب كمال و رشد شخصیت را فراسوی «بهنجاری4» می دانند و چنین استدلال می كنند كه تلاش برای حصول سطح پیشرفته كمال برای تحقق بخشیدن 5 یا از قوه به فعل رساندن6 تمامی استعدادهای بالقوه‌ی آدمی ضرورری است به سخن دیگر، رهایی از بیماری عاطفی یا نداشتن رفتار روانپریشانه برای اینكه شخصیتی را سالم بدانیم كافی نیست نداشتن بیماری ع

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

روانشناسی شخصیت سالم 

پیشگفتار

شخصیت سالم چیست؟ دارنده‌ی شخصیت سالم چه ویژگی هایی دارد؟ رفتار و تكفر و احساس چنین آدمی چگونه است؟ ایا ما می توانیم شخصیت های سالمی بشویم؟ نه تها روانشناسان، بلكه میلیونها تن ا زمردم پیش از پیش پاسخ این پرسشنها را می جویند. مردم بسیاری برای كاوش و نمایش درون خود به عنوان درمانهای گروهی[1] پناه می برند. گرفته تا چاق و لاغر، ظاهراً با چنین تجربه هایی ابعاد وسیعتر و استعدادهایی را در شخصیت خود می یابند. كه هرگز از وجود آنها آگاهی نداشته اند.

هدف این پژوهش فوق العاده محبوب دست یافتن به شخصیتی سالمتر و تعریق كردن ‎آن است. تاكید این جنبش آن قدر كه بر رهایی منابع پنهان استعداد و خلاقیت و نیرو و انگیزش است بر درمان كشمكشهایی دوران كودكی یا جراحتهای عاطفی گذشته نیست. كانون توجه این جنبش این است كه آدمی چه می تواند باشد، نه اینك چه بوده یا اكنون چه هست.

نه روانكاوری و نه رفتارگرایی از استعداد بالقوه‌ی آدمی برای كمال، و آرزوی بهتر و بیشتر شدن از آنچه هست بحثی نكرده اند. در واقع این نگرشها تصویر بدبینانه ای از طبیعت انسان به دست می دهند. رفتار گرایان آ‎دمی را پاسخگوی فعلپذیر محرك های[2] برونی و روانكاوان او را دستخوش نیروهای زیست شناختی و كشمكشهای دروه ی كودكی می پندارند.

حامیان جنبش استعداد بشری [3] سطح مطلوب كمال و رشد شخصیت را فراسوی «بهنجاری[4]» می دانند و چنین استدلال می كنند كه تلاش برای حصول سطح پیشرفته كمال برای تحقق بخشیدن [5] یا از قوه به فعل رساندن[6] تمامی استعدادهای بالقوه‌ی آدمی ضرورری است. به سخن دیگر، رهایی از بیماری عاطفی یا نداشتن رفتار روانپریشانه برای اینكه شخصیتی را سالم بدانیم كافی نیست. نداشتن بیماری عاطفی تنها نخستین گام ضروری به سوی رشد و كمال است. و انسان پس از این گام راهی دراز در پیش دارد.

لئوتولستوی[7] نویسنده ی روسی، توصیفی ماندگار از مردی به دست داده است كه در ظاهر همه چیزش در حد مطلوب است. با این حال چنان گرفتار بی معنایی است كه در مرز خودكشی گام بر می دارد. او می پرسد: «چرا باید زندگی كنم؟» تولستوی دردی را كه توصیف می كرد به خوبی می شناخت، چرا كه از خودش می نوشت.

احساس می كردم چیزی در درونم فرو ریخته زندگیم بر پایه ی آن استوار بود. اجساس می كردم دیگر چیزی نداشتم تا به آن بیاوزیم. و زندگی مغویم از فعالیت باز ایستاده بود. آنگاه به حال خود نظر كردم. مردی سالم و خوشبخت كه طناب را پنهان می‌كند تا خود را از سقف اتاقی كه هر شب در آن می خوابد، حلق آویز كند. می دیدم كه دیگر تیراندازی نمی كنم. مبادا كه تسلیم وسوسه‌ی بسیار آسان پایان بخشیدن به زندگیم با تفنگ بشوم. نمی دانستم كه چه می خواستم. از زندگی می ترسیدم. می خواستم رهایش كنم، و با این حال همچنان بهآن امید بسته بودم.

همه ی این احساس ها درست زمانی دست داد كه وضع ظاهری زندگیم حكم می كرد. باید كاملاً سعادتمند باشم. همسر خوبی داشتم كه دوستم داشت و دوستش داشتم. فرزندانی خوب و ثروت سرشاری داشتم كه بی آنكه زحمتی بشكم بر آن افزوده می شد. خویشاوندان و آشنایانم بیش از هر زمان دیگری برایم قایل بودند. بیگانگان مرا سرشار از تحسین می كردند، و بی آنكه تصور مبالعه آمیزی داشته باشم، خودم را آدم سرشناسی می دانستم. وانگهی نه دیوانه بودم و نه بیمار. بع عكس از چنان نیروی جسمی و ذهنی برخوردار بودم كه مانندش را در اشخاص دیگری به سن و سال خودم به ندرت دیده ام. می توانستم به خوبی دهقانها درو كنم. می توانستم بی وقفه روزی هشت ساعت كار فكری كنم. بی آنكه هیچ احساس یا تاثیر ناگواری در من بگذارد. حاصل كار امروزم چه خواهد بود؟ چرا باید زندگی كنم؟ چرا باید كاری بكنم؟ به تجربه ی من ادامه ی زندگی بدون پاسخ گفتن به این پرسش ها میسر نیست.

نمی توان تولستوی را كه این توصیف تكان دهنده درباره‌ی آشوب درون خود را در پنجاه سالگی نوشته، شخصیت سالمی دانست. این نكته ما را به همان پرسش اصلی مان باز می گرداند. كه: شخصیت سالم چیست؟ مفهوم شخصیت سلام از اهمیت اساسی برخوردار است. مضمون ها و نیمه حقیقت هاست، و بی تردید با سلیقه‌ی شخصی و خیالپردازی آمیخته است. با این حال مفهوم می كوشد موضوع اصلی را كه همانا شصیت انسان باشد باز بتاباند.

به اعتقاد بسیاری از روانشاسان، كانون توجه روانشناسی باید پژوهش و پیرامون شخصیت سالم باشد. چه نظام دیگری باید درباره‌ی شرایط انسانی به كاوش پردازد؟ كدام هستی است كه بیش از شخصیت انسان قادر به دگرگون ساختن عالم به سود خیر یا شر باشد؟ به هنگام رویارویی با مسائل چه چیزی بیش از میزان سلامت روان در جوهر زندگانی تاثیر می گذارد؟

آبراهام مزلو این مسئله را به روشنی بیان كرده است؛ «اگر آگاهانه طرحی در افكنده اید كه از آنچه در توان شماست كمتر باشید. به شما هشدار می دهم تا آخر عمرتان ناشادمان خواهید بود.»

مقدمه:

هدف روانشناسی كمال، درمان دچار شدگان به روش نژندی و روان پریشی نیست. بلكه بیداری و رهایی استعداد های عظیم انسان برای از قوه به فعل رساندن و تحقق بخشیدن به تواناییهای خویشتن و یافتن معنای ژرفتری در زندگی است.

افراد در سنین مختلف در مراحل گوناگون زندگی، به جنبش استعداد بشری مشتاقانه روی می آورند. با افزایش توجه مردم به فعلیت و تحقق و گسترش خود به منظور دست یافتن به سطوح عالی هوشیاری، انواع درمان های گروهی محبوبیت بیشتری یافته است. عاملان و پیروان جنبش استعداد بشری با شور و شوقی كه بی صبرانه به كشف سرشت درون خویش می پردازند، و ظاهراً چند شواهد موجود ناقص است به حس هویت و استقلال، توقیفی دست می یابند. كه برداشتهای سنتی و قدیمی تر  روانشناسی از ایجاد (حتق پذیرش) آن ناتوان بوده است.

در این تحقیق از الگوی شخصیت سالم: الگوهای گوردون آلپورت[8]، كارل راجرز[9]، ریش فروم[10]، آبراهام مزلو[11] گفتگو خواهد شد.

هرچند همه‌ی این نظریه دانان رسماً به جنبش استعداد بشری تعلق ندارند، اما همگی به یك مسئله توجه كرده اند: ماهیت شخصیت سالم چیست؟ تك تك این نرظیه دانان نگرش منحصر به فرد و تجویز خود را برای رشد روانی و كامیابی عرضه می كنند. هر كدام، استعداد بالقوه‌ی آدمی را برای بهتر شدن یا بیشتر شدن ازآنچه كه هست، از منظری متفاوت می بینند. و هر كدام وصف خود را از اوج انسانیت كاملی كه باید هوای رسیدن به آن را در سر داشت، به دست می دهند. به اعتقاد همه‌ی آنها، سلامت روان بسی بیش از روان نژند[12] یا روان پریش[13] نبودن است و همچنین می خواهیم این پرسش را مطرح كنیم كه: شخصیت سلام چیست؟ اگر دوباره این سوال مطرح شود متوجه خواهیم شد كه هنوز پاسخ های قطعی بدان داده نشده است. به دلایل بسیار، تجویز و توصیف مشخصی كه همه‌ی روانشاسان یا نظریه دانان شخصیت بر سر آن توافق داشته باشند، در باب شخصیت سالم نیست.

در این تحقیق از هفت نگرش درباره‌ی شخصیت سالم گفتگو خواهیم كرد. در این نگرشها نكات مخالف و موافق دیده می شود. برخی از نظریه دانان مدعی اند كه ادراك ها از خود و دنیای پیرامونمان باید عینی باشد، حال آنكه عده ای دیگر استدلال می كنند كه رفتار افراد سالم مبتنی بر نگرش ذهنیشان نسبت به واقعیت است. بعضی معتقدند بدون اشتغال شدید در كاری نمی توانیم از سلامت روان برخوردار شویم. حال آنكه دیگران از اهمیت این موضوع سخن نمی گویند حتی ممكن است بر آنچه بسیاری آن عنصر اصلی انسان كامل بودن می دانند، از قبیل پذیرفتن مسئولیت دیگران، عدم توافق وجود داشته باشد.

شاید تنها نكته ای كه همه‌ی آنها كاملا با آن موافق باشند، این است كه اشخاص سالم بر زندگی خویش آگاهانه تسلط دارند و اگر نه همیشه، دست كم بیشتر اوقات می توانند با عقل و هوشیاری رفتارشان را هدایت كنند و مسئول سرنوشتشان باشند.

ویژگی دیگر سلامت روان كه همه بر سر آن توافق دارند، ریشه كردن عمیق در زمان حال است. با اینكه به اعتقاد بیشتر نظریه دانان، از تاثیر رویدادهای گذشته (بویژه دوره‌ی كودكی) مصون نیستیم. اما همگی همرأیند كه تجربه های اولیه به ما شكلی تغییر ناپذیر نمی بخشد. اشخاص سالم در گذشته زندگی نمی كنند. آ‎نها قربانیان طرد شدنهای واقعی یا خیالی یا كشمكشهای پیش از پنج سالگی نیستند.

تاكید عمده ‌ی دیگر از وضوع كمتری برخوردار است. بر اهمیت افزایش و نه كاهش تنش از راه ارتباط با اشكال انگیزشی گوناگون حسی و تخیلی است. اشخاص سالم در آرزوی آرامش و ثبات نیستند، بلكه در زندگی مبارزه و هیجان و هدفها و تجربه های تازه می جویند.

هنوز برای این پرسش «شخصیت سالم چیست؟» پاسخی نیافته ایم. شاید این پرسش گمراه كننده باشد. شاید هم چیزی به عنوان شخصیت سالم یا تجویزی كلی برای سلامت روان كه برای همه به طور یكسان مفید واقع گردد، وجود نداشته باشد. روان نژندیها یا رفتارهای بهنجار ما نسخه های امثنای هم نیست، پس چرا باید این یكسانی را در اشكال سلامت روان خود بجوییم؟ شاید تنها نكته‌ی ثابت درباره‌ی نهاد آدمی كه بیشتر روانشناسان در آن متفق القولند، این باشد كه طبیعت هر انسان یكتا و منحصر به فرد است. بدین ترتیب، ممكن نیست تنها یك روایت یا یك نگرش درباره‌ی سلامت روان باشد كه متناسب همه كس باشد. همچنان كه یك دارو بر همه‌ی كسانی كه بیماری مشابهی دارند تاثیر یكسانی نمی گذارد.

     نتایج نگرش های پیرامون شخصیت سالم نه تنها در مورد افراد متقارن، بلكه در سنین مختلف یك فرد واحد نیز متفاوت است. ارزشها و خواستها و نیازها و بیمها و امیدهای ما در هر مرحله‌ی رشد و پرورش دگرگون می شود.  شخصیت ما از كودكی تا نوجوانی، از جوانی تا میانسالی و سپس تا كهولت پیوسته در تكامل است. خوشبختانه هیچ گاه از تكامل باز نمی ایستیم. (شاید این یكی دیگر از ویژگی های سلامت روان باشد.- روان نژندها دارای شخصیتی راكد و ایستا هستند) ما تجربه های تازه كسب می كنیم و در نتیجه دگرگون می شویم. اما در هر یك از مراحل تكامل، چگونه راه درست را می یابیم؟ راه درست را با همان روشی در می یابیم كه در هر دوره ی زندگی آنچه برایمان مناسب است می آموزیم . روش های متفاوت زندگی، مجموعه ای از اعتقادات و نقش های اجتماعی را می آزماییم. تا مناسبترین آنها را برای خود بیابیم. ظاهراً اشخاصی كه در رسیدن به سلامت روان بختیارنرند، كسانی هستند كه به اندازه‌ی كافی آزادند (یا در خود آنقدر احساس ایمنی می كنند) كه تجویزهای متفاوت را تجربه می كنند تا اعتبار آنها را در آزمایشگاه زندگی روزمره شان بیازمایند. دیگران می توانند مسیری را برای دنبال كردن پیشنهاد كنند. ولی تنها خود ما هستیم كه می توانیم سودمندیش را بسنجیم.


قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

برچسب ها : روانشناسی شخصیت سالم , طرح توجیهی روانشناسی شخصیت سالم , روانشناس , روانشناسی شخصیت , روانشناسی , , دانلود طرح توجیهی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر