امروز: دوشنبه 3 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

عبادت

عبادتدسته: معارف اسلامی
بازدید: 20 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 103 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 62

عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و كرنش در برابر خداوند است در اهمیّت آن، همین بس كه آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تكوین و تشریح) برای عبادت است خداوند می‏فرماید »و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون» هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است كارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است «و لقد

قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

 عبادت

عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و كرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس كه آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تكوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند می‏فرماید:
»و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
كارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«و لقد بعثنا فی كلّ امّة رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است كه خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنكم» و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می‏گردد، همچنانكه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا می‏دارد (یا باید وادار كند) اموری است، از جمله:
1ـ عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می‏بیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی می‏كند. آن سان كه در برابر یك دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را كوچك و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تكریم می‏كند.
2ـ احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است كه وقتی خود را نیازمند و وابسته به كسی دید، در برابرش خضوع می‏كند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می‏دارد. خدایی كه در نهایت كمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است كه اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی‏شد.
3ـ توجّه به نعمت‌ها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت‏ها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمت‏های بیشمار خداوند، می‏تواند قوی‌ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجات‏های امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏های خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده می‏شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می‏سازد آنگاه در خواست نیاز از او می‏كند. خداوند هم می‏فرماید:
»فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»
مردم پروردگار این كعبه را بپرستند، او را كه از گرسنگی سیر شان كرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیه‏ای دیگر است كه پروردگارتان را بندگی كنید، چون شما را آفرید.
4ـ فطرت
پرستش، جزئی از وجود و كشش فطری انسان است. این روح پرستش، كه در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» می‏رسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت‏ها كشیده می‏شود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامده‏اند، بلكه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عبادة الأوثان الی عبادته» خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت‌پرستی، به خدا پرستی دعوت كند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت می‏كند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا كه در هر كودكی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاك می‌خورد و لذّت هم می‏برد!
اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف می‏شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده می‏شود. آنگونه كه در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزه‏اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله‌ی طلایی سامری روی آوردند.
فلسفه عبادات
احكام و برنامه‏های عبادی اسلام، همه حكمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، كه مردم را به تعقّل و تفكر فرا می‏خواند و هیچ مكتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نكرده است.
ثانیاً: یكی از انتقادهای شدید قرآن بر مشركان و بت پرستان، تقلید كور كورانه و بی دلیل از نیاكان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در كنار بیان احكام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره كرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حكمت‏ها پرداخته‏اند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف كتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام كرده‏اند.
به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احكام الهی و دستورهای دینی برداشته می‏شود و هر چه از عمر اسلام می‏گذرد، بر عظمت و جلوه‌ی آن افزوده می‏گردد.
با توجه به همه‌ی نكات فوق، یاد آور می‏شود كه:
1ـ لازم نیست دلیل همه احكام را، همه مردم در همه زمان‏ها بدانند. گاهی دلیل برخی از آن‏ها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن می‏سازد.
2ـ در فلسفه احكام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آن‏ها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و... توجه كرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
3ـ كسی كه خدا را حكیم و دستورهایش را بر اساس حكمت می‏داند، نباید بخاطر اینكه امروز دلیل حكمی را نمی‏داند از انجام آن تخلّف كند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمی‏كنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف كند و در صدد شناخت هم باشد.
4ـ در هر جا كه از قرآن و حدیث، دلیل محكمی بر فلسفه حكمی نداریم، بهتر است ساكت باشیم و با یك سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نكنیم.
5ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم كه دلیل همه چیز را بدانیم.
6ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسه‏ها نیفتیم، همچنانكه مردم در مراجعه به پزشك، خود را در اختیار او قرار می‏دهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مكانیك را سؤال پیچ نمی‏كنند (چون به آگاهی پزشك و مكانیك، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم كه به قانون خدا گردن می‏نهند، باید بپذیرند و عمل كنند. چرا كه خداوند، هم مهربان‏تر است، هم داناتر و حكیم‏تر. هم آینده را می‏داند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشكار را.
7ـ اگر گوشه‏ای از اسرار حكم خدا را دانستیم، نباید خیال كنیم بر همه‌ی اسرار واقف گشته‏ایم. آنكه دست خود را در دریا فرو می‏برد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همه‌ی آب دریاست، بلكه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنكه فلسفه‌ی حكمی را بفهمد، نمی‏تواند خیال كند كه آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فكر محدود انسانی، می‏توان به عمق احكامی كه از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟
8 ـ همان عقلی كه ما را به فهمیدن فلسفه‌ی احكام دعوت می‏كند، همان می‏گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.
اینك، پس از این مقدّمات، نمونه هایی را از قرآن و حدیث نقل می‏كنیم كه اشاره به فلسفه‎ی احكام دارد.
امّا قرآن:
درباره‌ی نماز می‏گوید: نماز، انسان را از فحشاء و منكر باز می‏دارد.
در جای دیگر می‏گوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپا دار.
و در جای دیگر: با یاد خدا، دل‏ها آرام می‏گیرد.
درباره روزه می‏گوید: روزه بر شما واجب شد، تا آنكه اهل تقوا شوید. چون بیشتر گناهان، از فوران غریزه‌ی غضب و شهوت است.
روزه، جلوی طغیان آنها را می‏گیرد و تقوا پدید می‏آورد. و به همین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان كاهش می‏یابد.
درباره‌ی حج می‏گوید: به زیارت حج بروند، تا منافعی فراوان بدست آورند. فوائد و آثار اجتماعی و سیاسی حج، چیزی نیست كه جای شك و شبهه باشد.
درباره زكات می‏گوید: از مردم و اموالشان زكات بگیر، تا آنان را (از روح بخل و دنیا پرستی) پاك كنی.
درباره قمار و شراب می‏گوید: شیطان توسّط آن‏ها میان شما دشمنی و كینه برقرار می‏كند و شما را از یاد خدا دور می‏سازد.
و قصاص را، مایه حیات اجتماع می‏داند چرا كه در جامعه، اگر جنایتكار، به كیفر نرسد، آن جامعه مرده و جنایت پرور و مظلوم كوب می‏شود و امنیّت (كه حیات اجتماعی است) از میان می‏رود.
این‏ها نمونه هایی از آیات قرآن بود كه به آثار و حكمت‏های احكام الهی اشاره داشت.
امّا حدیث:
از میان انبوه احادیث درباره‌ی این موضوع، تنها به چند جمله از یكی از سخنان امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه اشاره می‏كنیم:
»فرض اللّه الایمان تطهیرا من الشرك و الصلوةَ تنزیهاً عن الكِبر و الزكوة تسبیباً للرّزق...»
خداوند، ایمان را برای پاكسازی از شرك، واجب ساخت و نماز را برای پاك ساختن از تكبر، و زكات را بعنوان سبب سازی برای رزق و روزی و...
ایمان به خدا، انسان را از افكار شرك آلود و عشق‏های پوچ و تكیه‌گاه‌های ناتوان نجات می‏بخشد.
نماز، كه توجه به سرچشمه‌ی همه‌ی بزرگی‏ها و استمداد از كانون قدرت و عظمت است، كبر را از انسان می‏زداید.
زكات، مهره‏های از كار افتاده‌ی جامعه را به كار می‏اندازد و محرومان و ورشكستگان را به نوا و قدرت می‏رساند و مهر و عطوفت نسبت به مردم را در دل‏ها زنده می‏سازد و محبّت مال و دنیا، از دل زكات دهنده بیرون می‏رود.

نــماز مسـافــر

مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شكسته بجا آورد، یعنى دو ركعت بخواند:

شرط اول: آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد و فرسخ شرعى تقریباً پنج كیلومتر و نیم است.

مسأله 1281 ـ كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر در یك شب و یك روز یا به فاصله كمتر از ده روز برود و برگردد مثلاً اگر روز برود و همان روز یا شب آن برگردد، چنانچه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد و همچنین برگشتن او، باید نماز را شكسته بخواند. ولى اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد یا به عكس اظهر آنست كه باید تمام بخواند اگر چه در هر دو صورت ترك احتیاط به جمع بین شكسته و تمام سزاوار نیست.

مسأله 1282 ـ اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، ولى روزى كه مى رود، همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برنگردد مثلاً امروز برود و فردا و یا بعد از چند روز برگردد، نماز را شكسته بخواند و روزه را هم نگیرد، بلكه قضاى آنرا بجا آورد.

مسأله 1283 ـ اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد، یا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شكسته بخواند. و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است یا نه در صورتى كه تحقیق كردن برایش مشقت دارد، باید نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد، بنابر احتیاط واجب باید تحقیق كند كه اگر دو عادل بگویند، یا بین مردم معروف باشد به طورى كه سبب اطمینان شود كه سفر او هشت فرسخ است، نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1284 ـ اگر یك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، و روزه بگیرد و قضاى آنرا هم بجا آورد.

مسأله 1285 ـ كسى كه یقین دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، باید آنرا چهار ركعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نماید.

مسأله 1286 ـ كسى كه یقین دارد از جاى خود تا جائى كه قصد رفتن به آنجا را دارد هشت فرسخ نیست، یا شك دارد كه هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد كه هشت فرسخ بوده، اگر چه كمى از راه باقى باشد، باید نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته بجا آورد.

مسأله 1287 ـ اگر بین دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1288 ـ اگر محلى دو راه داشته باشد، یك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شكسته بخواند، و اگر از راهى كه هشت فرسخ نیست برود، باید تمام بخواند.

مسأله 1289 ـ اگر شهر دیوار دارد، باید ابتداى هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب كند، و اگر دیوار ندارد، باید از خانه هاى آخر شهر حساب نماید.

شرط دوم ـ آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جائى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسیدن به آنجا قصد كند جائى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا روز دیگر به وطنش یا به جائى كه مى خواهد ده روز بماند برگردد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1290 ـ كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است، مثلاًبراى پیدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار باید برود تا آنرا پیدا كند، باید نماز را تمام بخواند. ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جائى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شكسته بخواند. و نیز اگر در بین رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1291 ـ مسافر در صورتى باید نماز را شكسته بخواند كه تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بیرون مى رود و مثلاً قصدش این است كه اگر رفیق پیدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمینان دارد كه رفیق پیدا مى كند، باید نماز را شكسته بخواند و اگر اطمینان ندارد، باید تمام بخواند.

مسأله 1292 ـ كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود وقتى به جائى برسد كه دیوار شهر را نبیند و اذان آنرا نشنود، باید نماز را شكسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار خیلى كمى راه برود كه نگویند مسافر است، باید نمازش را تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1293 ـ كسى كه در سفر به اختیار دیگرى است، مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مى كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شكسته بخواند و اگر نداند بنابر احتیاط واجب باید از او بپرسد، كه اگر سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شكسته بجا آورد.

مسأله 1294 ـ كسى كه در سفر به اختیار دیگرى است، اگر بداند یا گمان داشته باشد كه پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1295 ـ كسى كه در سفر به اختیار دیگریست، اگر شك دارد كه پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود یا نه، باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر شك او از اینجهت است كه احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پیش آید، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، باید نماز را شكسته بخواند.

شرط سوم ـ آنكه در بین راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، یا مردد شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1296 ـ اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد كه همانجا بماند یا بعد از ده روز برگردد یا در برگشتن و ماندن مردد باشد، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1297 ـ اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد كه همان روز یا شب آن برگردد، باید نماز را شكسته بخواند بلكه اگر بعد از چند روز هم برگردد باید شكسته بخواند.

مسأله 1298 ـ اگر براى رفتن به محلى حركت كند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى دیگرى برود، چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جائى كه مى خواهد برود، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1299 ـ اگر پیش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقیه راه را برود یا نه، و در موقعى كه مردد است راه نرود و بعد تصمیم بگیرد كه بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1300 ـ اگر پیش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقیه راه را برود یا نه و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد كه هشت فرسخ دیگر برود، یا چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برگردد تا آخر مسافرت باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1301 ـ اگر پیش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقیه راه را برود یا نه، و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد كه بقیه راه را برود، چنانچه باقیمانده سفر او كمتر از هشت فرسخ باشد و نخواهد همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگربرگردد باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر راهى كه پیش از مردد شدن و راهى كه بعد از آن مى رود، روى هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

شرط چهارم ـ آنكه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جائى بماند، پس كسى كه مى خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلى بماند، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1302 ـ كسى كه نمى داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد یا نه، یا ده روز در محلى مى ماند یا نه، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1303 ـ كسى كه مى خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلى بماند، و نیز كسى كه مردد است كه از وطنش بگذرد یا ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند ولى اگر باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برگردد، باید نماز را شكسته بخواند.

شرط پنجم ـ آنكه براى كار حرام سفر نكند و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند، باید نماز را تمام بخواند، و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنكه براى او ضرر داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادر و اذیت شدن آنها سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شكسته بخوانند.

مسأله 1304 ـ سفرى كه اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.

مسأله 1305 ـ كسى كه سفر او حرام نیست و براى كار حرام هم سفر نمى كند، اگر چه در سفر، معصیتى انجام دهد، مثلاً غیبت كند یا شراب بخورد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1306 ـ اگر مخصوصاً براى آنكه كار واجبى را ترك كند، مسافرت نماید نمازش تمام است. پس كسى كه بدهكار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصاً براى ترك واجب مسافرت نكند، باید نماز را شكسته بخواند و احتیاط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1307 ـ اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حیوان سوارى یا مركب دیگرى كه سوار است غصبى باشد، یا در زمین غصبى مسافرت كند، بنا بر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1308 ـ كسى كه با ظالم مسافرت مى كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد یا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.

مسأله 1309 ـ اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت كند، حرام نیست و باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1310 ـ اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود، نمازش تمام است و چنانچه براى تهیه معاش به شكار رود نمازش شكسته است و همچنین اگر براى كسب و زیاد كردن مال برود، ولى احتیاط مستحب آنست كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، ولى باید روزه نگیرد.

مسأله 1311 ـ كسى كه براى معصیت سفر كرده، موقعى كه از سفر برمى گردد اگر توبه كرده و برگشتن او هشت فرسخ باشد، باید نماز را شكسته بخواند. و همچنین اگر توبه نكرده، باید شكسته بخواند، اگر چه احتیاط مستحب آنست كه در این صورت هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1312 ـ كسى كه سفر او سفر معصیت است، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، چنانچه باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز یا شب آن یا چند روز دیگر برگردد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1313 ـ كسى كه براى معصیت سفر نكرده، اگر در بین راه قصد كند كه بقیه راه براى معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند، ولى نمازهائى را كه شكسته خوانده صحیح است.

شرط ششم ـ آنكه از صحرا نشینهائى نباشد كه در بیابانها گردش مى كنند و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پیدا كنند، مى مانند و بعد از چندى به جاى دیگر مى روند، و صحرا نشینها در این مسافرتها باید نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1314 ـ اگر یكى از صحرا نشینها براى پیدا كردن منزل و چراگاه حیواناتشان سفر كند چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، احتیاط واجب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند اگر لوازم زندگى با او نباشد والا بنابر اقوى باید تمام بخواند.

مسأله 1315 ـ اگر صحرا نشین براى زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت كند، باید نماز را شكسته بخواند.

شرط هفتم ـ آنكه شغل او مسافرت نباشدبنا بر این شتر دارو راننده و چوبدار و كشتیبان و مانند اینها، اگر چه براى بردن اثاثیه منزل خود مسافرت كنند، در غیر سفر اول باید نماز را تمام بخوانند. ولى در سفر اول اگر چه طول بكشد، نمازشان شكسته است.

مسأله 1316 ـ كسى كه شغلش مسافرت است اگر براى كار دیگرى مثلاً براى زیارت یا حج مسافرت كند، باید نماز را شكسته بخواند ولى اگر مثلاً شوفر، اتومبیل خود را براى زیارت كرایه بدهد و در ضمن، خودش هم زیارت كند، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1317 ـ حمله دار یعنى كسى كه براى رساندن حاجیها به مكه مسافرت مى كند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد، باید شكسته بخواند.

مسأله 1318 ـ كسى كه شغل او حمله داریست و حاجیها را از راه دور به مكه مى برد چنانچه تمام سال یا بیشتر سال را در راه باشد، باید نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1319 ـ كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفرى كه فقط در تابستان یا زمستان اتومبیل خود را كرایه مى دهد، باید در سفر نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1320 ـ راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود، باید نماز را شكسته بخواند. ولى اگر مردم بگویند شغل او مسافرت است، در صورتى كه سفر هشت فرسخى برود، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1321 ـ كسى كه شغلش مسافرت است اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد بماند باید در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود نماز را شكسته بخواند ولكن در غیر چاروادار(مُكارى) احوط وجوبى جمع است.

مسأله 1322 ـ كسى كه شغلش مسافرت است، اگر در غیر وطن خود ده روز بماند، چنانچه از اول قصد ماندن ده روز را داشته، در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود، باید نماز را شكسته بخواند ولكن در غیر چار وادار(مُكارى) احوط وجوبى جمع است. و اگر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته، باید در سفر اول تمام بخواند. و احتیاط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1323 ـ كسى كه شغلش مسافرت است، اگر شك كند كه در وطن خود یا جاى دیگر ده روز مانده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1324 ـ كسى كه در شهرها سیاحت مى كند و براى خود وطنى اختیار نكرده، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1325 ـ كسى كه شغلش مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهرى یا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى درپى مى كند، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1326 ـ كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى خواهد وطن دیگرى براى خود اختیار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد و عنوان دیگرى هم از عناوینى كه موجب تمام نماز مى شود بر او صادق نباشد، باید در مسافرت نماز را شكسته بخواند.

شرط هشتم ـ آنكه به حد ترخص برسد، یعنى از وطنش و همچنین بنابر احتیاط واجب از جائى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند،به قدرى دور شود كه دیوار شهر را نبیند و صداى اذان آنرا نشنود. ولى باید در هوا غبار یا چیز دیگرى نباشد كه از دیدن دیوار و شنیدن اذان جلوگیرى كند و لازم نیست به قدرى دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبیند، یا دیوارها هیچ پیدا نباشد، بلكه همینقدر كه دیوارها كاملاً معلوم نباشد، كافى است.

مسأله 1327 ـ كسى كه به سفر مى رود اگر به جائى برسد كه صداى اذان را نشنود ولى دیوار شهر را ببیند، یا دیوارها را نبیند و صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1328 ـ مسافرى كه به وطنش برمى گردد، وقتى دیوار وطن خود را ببیند و صداى اذان آنرا بشنود، باید نماز را تمام بخواند. و اما مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند وقتى دیوار آنجا را ببیند و صداى اذانش را بشنود بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و یا نمازش را تأخیر بیندازد تا به منزل برسد.

مسأله 1329 ـ هر گاه شهر در بلندى باشد كه از دور دیده شود، یا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود دیوار آنرا نبیند، كسى كه از آن شهر مسافرت مى كند، وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمین هموار بود، دیوارش از آنجا دیده نمى شد، باید نماز خود را شكسته بخواند، و نیز اگر پستى و بلندى خانه بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظه معمول بنماید.

مسأله 1330 ـ اگر از محلى مسافرت كند كه خانه و دیوار ندارد وقتى به جائى برسد كه اگر آن محل دیوار داشت از آنجا دیده نمى شد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1331 ـ اگر به قدرى دور شود كه نداند صدائى را كه مى شنود صداى اذان است یا صداى دیگر نماز را شكسته بخواند و بنابر احتیاط مستحب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند. ولى اگر بفهمد اذان مى گویند و كلمات آنرا تشخیص ندهد، باید تمام بخواند.

مسأله 1332 ـ اگر به قدرى دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گویند بشنود، نباید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1333 ـ اگر به جائى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گویند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خیلى بلند مى گویند بشنود، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1334 ـ اگر چشم یا گوش او یا صداى اذان غیر معمولى باشد، در محلى باید نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط دیوار خانه ها را نبیند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.

مسأله 1335 ـ اگر موقعى كه سفر مى رود شك كند كه به حد ترخص یعنى جائى كه اذان را نشنود و دیوار را نبیند رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن، اگر شك كند كه به حد ترخص رسیده یا نه، باید شكسته بخواند. به شرط آنكه نماز در رفتن و برگشتن در یك جا نباشد.

مسأله 1336 ـ مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند وقتى به جائى برسد كه دیوار وطن خود را ببیند و صداى اذان آنرا بشنود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1337 ـ مسافرى كه در بین مسافرت به وطنش رسیده تا وقتى در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا چند روز دیگر برگردد. وقتى به جائى برسد كه دیوار وطن را نبیند و صداى اذان آنرا نشنود، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1338 ـ محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختیار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را براى زندگى اختیار كرده باشد و در نظر مردم وطن او محسوب گردد.

مسأله 1339 ـ اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى اش نیست مدتى بماند و بعد به جاى دیگر رود، آنجا وطن او حساب نمى شود.

مسأله 1340 ـ جائى را كه انسان قصد دارد مدت زیادى بماند مثلاً سى سال یا بیشتر اگر چه دور نیست اینجا وطن عرفى او باشد، ولكن مع ذلك اگر مسافرتى براى او پیش آید و دوباره به همان جا بر گردد تا مادامى كه قصد اقامه نكرده بنابر احتیاط واجب باید نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.

مسأله 1341 ـ كسى كه در دو محل زندگى مى كند، مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر دیگرى مى ماند، هر دو وطن اوست و نیز اگر بیشتر از دو محل را براى زندگى خود اختیار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مى شوند.

مسأله 1342 ـ كسى كه در محلى ملك دارد، اگر موقعى كه آن ملك را دارد شش ماه بقصد توطن در آنجا بماند، تا وقتى كه آن ملك، مال اوست هر وقت در مسافرت به آنجا برسد، باید نماز را تمام بخواند تا مادامى كه از آنجا صرف نظر نكرده و اما اگر صرف نظر كرده باشد باید نمازش را شكسته بخواند و احتیاط مستحب آنست كه نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.

مسأله 1343 ـ اگر به جائى برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نباید نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن دیگرى هم براى خود اختیار نكرده باشد.

مسأله 1344 ـ مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محل بماند، یا مى داند كه بدون اختیار ده روز در محلى مى ماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1345 ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند، لازم نیست قصد ماندن شب اول یا شب یازدهم را داشته باشد، و همین كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند، باید نماز را تمام بخواند. و همچنین اگر مثلاً قصدش این باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز یازدهم بماند، واجب نیست كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، بلكه تمام خواندن كفایت مى كند.

مسأله 1346 ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند در صورتى باید نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در یكجا بماند پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه بماند، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1347 ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند، اگر از اول قصد داشته باشد كه در بین ده روز به اطراف آنجا برودتا كمتر از مسافت اگر چند ساعتى بیش معطل نشود ضرر به اقامه ندارد و باید نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1348 ـ مسافرى كه تصمیم ندارد ده روز در محلى بماند مثلاً قصدش این است كه اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبى پیدا كند ده روز بماند، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1349 ـ كسى كه تصمیم دارد، ده روز در محلى بماند، اگر چه احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى برسد، باید نماز را تمام بخواند، این در صورتى است كه احتمالى كه مى دهد عقلائى نباشد كه منافات با تصمیم بر ماندن ده روزش داشته باشد و الا باید قصر بخواند.

مسأله 1350 ـ اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جائى بماند، باید نماز را تمام بخواند، ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند باید نماز را شكسته بخواند. اگر چه از موقعى كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز یا بیشتر باشد.

مسأله 1351 ـ اگر مسافر قصد كند ده روز در محلى بماند، چنانچه پیش از خواندن یك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، یا مردد شود كه در آنجا بماند یا به جاى دیگر برود، باید نماز را شكسته بخواند. و اگر بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، یا مردد شود، تا وقتى در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1352 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه یك نماز چهار ركعتى خوانده باشد روزه اش صحیح است و تا وقتى در آنجا هست باید نمازهاى خود را تمام بخواند. و اگر یك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد، روزه آن روزش صحیح است، اما نمازهاى خود را باید شكسته بخواند و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگیرد.

مسأله 1353 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پیش از آنكه از قصد ماندن برگردد، یك نماز چهار ركعتى خوانده یا نه، باید نمازهاى خود را شكسته بخواند.

مسأله 1354 ـ اگر مسافر به نیت اینكه نماز را شكسته بخواند، مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد كه ده روز یا بیشتر بماند، باید نماز را چهار ركعتى تمام نماید.

مسأله 1355 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر در بین نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه داخل ركوع ركعت سوم نشده، باید نماز را دو ركعتى تمام نماید و بقیه نمازهاى خود را شكسته بخواند. و اگر به ركوع ركعت سوم رفته، بنابر احتیاط واجب باید نماز را چهار ركعتى تمام كند و دوباره شكسته بخواند، و تا در آنجا هست نمازهایش را هم تمام و هم شكسته بجا آورد.

مسأله 1356 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بیشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نكرده، باید نمازش را تمام بخواند، و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز كند.

مسأله 1357 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، باید روزه واجب را بگیرد و مى تواند روزه مستحبى را هم بجا آورد، و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

مسأله 1358 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتى بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاى اول خود ده روز بماند، از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن، باید نماز را تمام بخواند ولى اگر نخواهد بعد از برگشتن، ده روز بماند در موقع رفتن به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است و در مدتى كه آنجا مى ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه بر گشت بنابر اقوى باید نمازش را تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست كه هم تمام و هم شكسته بخواند خصوصاًدر برگشتن و محل اقامت، این در صورتى است كه قصد مسافرت نكرده باشد و اما اگرقصد مسافرت كرده باشد باید در رفتن به جائى كه قصد دارد و در مدتى كه آنجا مى ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه برگشت نمازش را شكسته بخواند.

مسأله 1359 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى دیگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماندباید در رفتن و در محلى كه قصد ماندن ده روز دارد،نمازهاى خود راتمام بخواند، ولى اگر محلى كه مى خواهد برود هشت فرسخ یا بیشتر باشد و نخواهد ده روزدر آنجا بماند، باید موقع رفتن و مدتى كه در آنجا مى ماند نمازهاى خود راشكسته بخواند.

مسأله 1360 ـ مسافرى قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتى بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگرددیا نه، یا بكلى از برگشتن به آنجا غافل باشد، یا بخواهد برگردد ولى مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند یا نه، یا آنكه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، باید از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.

مسأله 1361 ـ اگر بخیال اینكه رفقایش مى خواهند ده روز در محلى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند، و بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آنجا هست، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1362 ـ اگر مسافر بعد از رسیدن به چهار فرسخ سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند باید نماز را تمام بخواند ولى اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ در رفتن بقیه راه مردد شود، از وقتى كه مردد شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1363 ـ مسافرى كه مى خواهد نه روز یا كمتر در محلى بماند، اگر بعد از آنكه نه روز یا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نه روز دیگر یا كمتر بماند و همینطور تا سى روز، روز سىویكم باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1364 ـ مسافرى كه سى روز مردد بود، در صورتى باید نماز را تمام بخواند كه سى روز را در یكجا بماند، پس اگر مقدارى از آنرا در جائى و مقدارى را در جاى دیگر بماند، بعد از سى روز هم باید نماز را شكسته بخواند.

مسائل متـفرقه

مسأله 1365 ـ مسافر مى تواند در مسجد الحرام، و مسجد پیغمبر صلى الله علیه و آله وسلم، و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد در جائى كه اول جزء این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتیاط واجب آنست كه شكسته بخواند، و نیز مسافر مى تواند در حائر حضرت سیدالشهداء علیه السلام نماز را تمام بخواند. ولى احتیاط واجب آنست كه در غیر حرم مطهر شكسته بخواند و مسجد پشت سر كه ملحق به حرم شده خارج از حرم است و اگر دورتر از اطراف قبر مطهر به مقدار بیست و پنج ذراع نماز بخواند، شكسته بجا آورد.

مسأله 1366 ـ كسى كه مى داند مسافر است و باید نماز را شكسته بخواند اگر در غیر چهار مكانى كه در مسأله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است و همچنین است اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند در وقت اعاده نماید و چنانچه بعد از گذشتن وقت متذكر شود بنا بر احتیاط واجب باید قضا نماید.

مسأله 1367 ـ كسى كه مى داند مسافر است و باید نماز را شكسته بخواند، اگر غفلتاً تمام بخواند نمازش باطل است.

مسأله 1368 ـ مسافرى كه نمى داند باید نماز را شكسته بخواند اگر تمام بخواند نمازش صحیح است.

مسأله 1369 ـ مسافرى كه مى داند باید نماز را شكسته بخواند اگر بعضى از خصوصیات آنرا نداند، مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخى باید شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند نمازش باطل است.

مسأله 1370 ـ مسافرى كه مى داند باید نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان اینكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده، نمازى را كه تمام خوانده باید دوباره شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.

مسأله 1371 ـ اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند. چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شكسته بجا آورد، و اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضاى آن نماز بر او واجب نیست.

مسأله 1372 ـ كسى كه باید نماز را تمام بخواند، اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است.

مسأله 1373 ـ اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بین نماز یادش بیاید كه مسافر است، یا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته، باید نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است. و در صورتى كه به مقدار خواندن یك ركعت هم وقت داشته باشد باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1374 ـ اگر مسافر بعضى از خصوصیات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن برگردد باید شكسته بخواند چنانچه به نیت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پیش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد باید نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتى كه به مقدار یك ركعت از وقت هم مانده باشد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1375ـ مسافرى كه باید نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نیت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بین مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار ركعتى تمام كند و احتیاط مستحب آنست كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.

مسأله 1376 ـ مسافرى كه نماز نخوانده اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد یا به جائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند. و كسى كه مسافر نیست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1377 ـ اگر از مسافرى كه باید نماز را شكسته بخواند نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آنرا دو ركعتى قضا نماید اگر چه در غیر سفر بخواهد قضاى آنرا بجا آورد، و اگر از كسى كه مسافر نیست یكى از این سه نماز قضا شود، باید چهار ركعتى قضا نماید اگر چه در سفر بخواهد آنرا قضا نماید.

مسأله 1378 ـ مستحب است مسافر بعد از هر نماز سى مرتبه بگوید، سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُللهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر و در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشا بیشتر سفارش شده است. بلكه بهتر است در تعقیب این سه نماز شصت مرتبه بگوید.

جهت دریافت فایل عبادت لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

برچسب ها : عبادت , دانلود عبادت , معارف , الهیات , فطرت , نــماز مسـافــر

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر